کد مطلب:62616 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:322
علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگی است برای ثبات و ادامه حیات حكومت، و تا عامل محبت نباشد رهبر نمی تواند و یا بسیار دشوار است كه اجتماعی را رهبری كند و مردم را افرادی منضبط و قانونی تربیت كند ولو اینكه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار كند. مردم آنگاه قانونی خواهند بود كه از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه هاست كه مردم را به پیروی و اطاعت می كشد. قرآن خطاب به پیغمبر می كند كه ای پیغمبر! نیروی بزرگی را برای نفوذ در مردم و اداره اجتماع در دست داری: «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر»[1] . [صفحه 65] «به موجب لطف و رحمت الهی، تو برایشان نرمدل شدی كه اگر تندخوی سختدل بودی از پیرامونت پراكنده می گشتند. پس، از آنان در گذر و برایشان آمرزش بخواه و در كار با آنان مشورت كن». در اینجا علت گرایش مردم به پیغمبر اكرم را علاقه و مهری دانسته كه نبی اكرم نسبت به آنان مبذول می داشت. باز دستور می دهد كه ببخششان و برایشان استغفار كن و با آنان مشورت نما. اینها همه از آثار محبت و دوستی است، همچنانكه رفق و حلم و تحمل، همه از شئون محبت و احسانند. او به تیغ حلم چندین خلق را تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر و باز قرآن می فرماید: «و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی أحسن فاذا الذی بینك و بینه عداوش كأنه ولی حمیم»[3] . «نیك و بد یكسان نیست، با اخلاق نكوتر دفع شر كن كه آنگاه آنكه بین تو و او دشمنی است گویا دوستی خویشاوند است». ببخش ای پسر كادمیزاده صید [صفحه 66] عدو را به الطاف گردن ببند امیرالمؤمنین نیز در فرمان خویش به مالك اشتر آنگاه كه او را به زمامداری مصر منصوب می كند درباره رفتار با مردم چنین توصیه می كند:» «و اشعر قلبك الرحمة للرعیة و المحبة لهم، و اللطف بهم... فاعطهم من عفوك و صفحك مثل الذی تحب ان یعطیك الله من عفوه و صفحه»[5] . «احساس مهر و محبت به مردم را و ملاطفت با آنها را در دلت بیدار كن... از عفو و گذشت به آنان بهره ای بده همچنانكه دوست داری خداوند از عفو و گذشتش تو را بهره مند گرداند». قلب زمامدار، بایستی كانون مهر و محبت باشد نسبت به ملت. قدرت و زور كافی نیست. با قدرت و زور می توان مردم را گوسفندوار راند ولی نمی توان نیروهای نهفته آنها را بیدار كرد و به كار انداخت. نه تنها قدرت و زور كافی نیست، عدالت هم اگر خشك اجرا شود كافی نیست، بلكه زمامدار همچون پدری مهربان باید قلبا مردم را دوست بدارد و نسبت به آنان مهر بورزد و هم باید دارای شخصیتی جاذبه دار و ارادت آفرین باشد تا بتواند اراده آنان و همت آنان و نیروهای عظیم انسانی آنان را در پیشبرد هدف مقدس خود به خدمت بگیرد. [صفحه 67]
نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم و مؤثری است. بهترین اجتماعها آن است كه با نیروی محبت اداره شود: محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار.
و اخرید از تیغ، چندین حلق را
بل زصد لشكر، ظفر انگیزتر[2] .
به احسان توان كرد و وحشی به قید
كه نتوان بریدن به تیغ این كمند[4] .
صفحه 65، 66، 67.